مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین
مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی تحت فایل ورد (word) دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی تحت فایل ورد (word)
چکیده
مقدمه
پیتر برگر، یک جامعهشناس است یا یک متأله؟
اندیشههای موثر
اصولی بنیادین روششناسی برگر
پدیدارشناسی
آگاهی، زبان و میان ذهنیت
در پرانتز گذاشتن(اپوخه)
پدیدارشناسی، نظام معنایی و نظریه دین
دیالکتیک، آگاهی و زبان
برونی شدن
عینیت یابی
درونی سازی
اجتماعی شدن و نقش محوری گفتگو
جامعه به مثابه نظم
دین، مقوم نظم اجتماعی
توجیه گری، دین و عرفی شدن
توجیهگری و ایدئولوژی
نقد و بررسی
سیالیت شناخت وآگاهی
انسان شناسی
دین و تعریف آن
نظام معنایی
مقایسه رویکرد دینی و رویکرد پدیدارشناسی
چارچوب مفهومی بر ساخت جهان اجتماعی42
جستجوی معنای زندگی در خود زندگی
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی تحت فایل ورد (word)
آرتور بکفورد، جمیز؛ دین و جامعه صنعتی پیشرفته، ترجمه فاطمه گلابی؛ تهران، کویر، 1388
برگر، پیتر ال. بریجیت برگر و هانسفرید کلنر، ذهن بیخانمان: نوسازی و آگاهی، ترجمه محمد ساوجی، نی، تهران، 1381
برگر، پیتر ال. و توماس لاکمن، ساخت اجتماعی واقعیت، ترجمه فریبرز مجیدی، مرکز، تهران
پارسانیا، حمید، «بررسی پلورالیسم اجتماعی جان هیک از دیدگاه امام خمینی» قبسات، ش 37، پائیز 1384
پارسانیا؛ حمید، جزوه درسی(یادداشتهای نگارنده از کلاس درس جامعه شناسی ادیان ایشان)؛ 1389
تامسون، کنت و دیگران، دین و ساختار اجتماعی، ترجمه علی بهرامپور و حسن محدثی، تهران، کویر،
کالینز، رندل، «جامعهشناسی آگاهی: هوسرل، شوتس و گارفینگل»، ترجمه بهرام پرستش، فصلنامه فلسفی ارغنون، ش 17، 1379
گریمالدی، نیکلا، انسان پاره پاره، ترجمه عباس باقری، تهران، نی، 1382
مددپور، احمد، ضدروش، تهران، جامعه شناسان، 1389
مصباح یزدی، محمدتقی، پند جاوید، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی€، 387، ج2
مک کارتی، ای دی، معرفت به مثابه فرهنگ، ترجمه کمال خالق پناه و دیگران، زیر نظر محمد توکل، تهران، پزوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1388
همیلتون، پیتر، شناخت و ساختار اجتماعی، ترجمه حسن شمس آوری، تهران، مرکز، 13850
Berger. L. peter (1967), ” A Sociological View of the Secularization of Theology “, Journal for the Scientific Study of Religion, Vol. 6, No. 1. (Spring) pp. 3ـ16
Berger. L. peter, The Social Reality of Religion, Faber and Faber, London,
Berger. L. peter, The Sacred Canopy: Elements of a Sociological Theory of Religion, London: Faber and Faber,
Berger. L. peter, The Heretical Imperative, Contemporary Possibilities of Religious affirmation, Anchor/Doubleday, Garden City, NY,
Berger. L. peter, The Pluralistic Situation and the Coming Dialogue between the World Religions.Buddhist-Christian Studies, 1981, Vol. 1. pp. 31-
Berger. L. peter, A Rumor of Angels: Modern Society and the Rediscovery of the Supernatural, Doubleday, Garden City, NY,
Berger. L. peter,” Max Weber is Alive and Well, and Living in Guatemala: The Protestant Ethic Today,
Brummer, Vincent; The model of love, Cambrige
Berger. L. peter, ” Whatever Happened to Sociology, First Things “, A Monthly Journal of Religion and Public Life, October, 2002, P. 27+
Geertz, Clifford, On the interpretation of culture, New York; Basic Books,
Woodhead. Linda. &Heelas. Paul, David Martin and,… (ed), Peter Berger and the Study of Religion, Routledge: London,
چکیده
پیتر برگر در مکتب پدیدارشناسی تربیت یافته است. رویکرد او در مطالعات دین، رویکردی پدیدارشناسانه است. پیتر برگر دین را نوعی معرفت اجتماعی می داند که در زندگی اجتماعی، به ویژه زندگی روزمره در جهت معنابخشی به آن ساخته و پرداخته می شود. تحقیق حاضر با رویکرد تحلیلی و نظری تلاش می کند با استفاده از آثار در دسترس، و به روش اسنادی، ضمن اشارهای کوتاه به زندگی نامه برگر و نیز اندیشه های موثر بر او، که نقشی اساسی در آراء و اندیشه های فلسفی، اجتماعی و دینی او داشته است، رویکرد برگر به دین را از منظری انتقادی بررسی کند.
کلیدواژهها: پیتر برگر، دین، پدیدارشناسی، جامعه شناسی دین، جامعه شناسی معرفت، نظم اجتماعی، معنای زندگی.
مقدمه
لیندا وودهد در مقدمه کتاب «پیتر برگر و مطالعه دین» (2001) میگویند: «اگر جنگ جهانی اول را بهعنوان مرزی در نظر بگیریم که در آن سوی مرز، نویسندگانی مانند مارکس، دورکیم، وبر و زیمل قرار دارند، مطمئناً در این سوی مرز، تعداد انگشتشماری، از جمله دیوید مارتین، رابرت بلا، رابرت وثنو1و پیتر برگر قرار دارند که برگر از همه برجستهتر است.»2 پرداختن به برگر به دلایل متعددی اهمیت دارد. وی امروزه در زمره جامعهشناسان برجسته غربی قرار دارد. او دارای یک نظام فکری منسجم است؛ به طوری که همه اندیشههای متاخر او بر پایه کتاب ساخت اجتماعی واقعیت، یعنی بنیان فکری و فلسفی او، شکل گرفته و همه تحلیلها و نظریات وی از بنیادهای فلسفی و روششناختی پدیدارشناسانه الهام میگیرد. صرف نظر از داوری ما نسبت به دیدگاه های برگر، این نوع پایبندی به بنیانهای فکری و فلسفی تقریباً در همه آثار و اندیشهها میتواند الگویی برای پژوهشگرانی باشد که در حوزههای علمی معرفتی قلم میزنند. برگر بیش از چهار دهه فعالیت عرصه دین و عرفیشدن را حرفه خویش ساخته است. جالب آنکه بسیاری از موضوعاتی که در چهار دهه گذشته محور مباحث و نوشتههای وی قرار گرفته، در سالهای اخیر به متن مطالعات جامعهشناسی دین راه یافته است. نمونه روش آن، وارونه گشتن جریان عرفیشدن است که برگر از اوایل سال 1974 متوجه این موضوع مهم شده و به آن اشاره کرده است. همچنین یکی از علاقهمندیهای دیرین برگر، موضوع دین و جهانی شدن میباشد که تنها در دهه اخیر در سطح گستردهای رواج یافته است. علاقه اصلی برگر به موضوع دین و تکثرگرایی، اخیراً به موضوعی محوری در جامعهشناسی دین تبدیل شده است، بهگونهای تا جایی که وارنر (1993) مدعی شده، موضوع دین و تکثرگرایی در حوزه جامعهشناسی دین به یک «پارادایم جدید» تبدیل شده است
برگر از جامعهشناسانی است که باید بهجد کانون مطالعه قرار گیرد. صرفنظر از اینکه وی را جامعهشناس دین بدانیم یا نه، کمک ارزشمندی به شکلگیری جریان سوم جامعهشناسی کرده است؛ جریانی که در آن مدرنیته، الزاماً با دینداری مخالف نیست. برگر منشأ تحولات و نگرشهایی جدید در جامعهشناسی است. وی آرای بسیار گسترده و مکتوبات و ادبیات بسیار وسیعی دارد. اما این مقاله تنهابه بخش کوچکی از آرای وی در حوزه دین، آن هم با تأکید بر روششناختی متمرکز است. این مقاله در چهار بخشِ زندگی نامه، معرفی آثار،اندیشههای مؤثر بر او و نظریه دین اختصاص یافته است
پیتر برگر، یک جامعهشناس است یا یک متأله؟
پرسشی که همواره برای اندیشمندان علوم اجتماعی مطرح میشود این است که به لحاظ نظم فردی و اجتماعی و حوزه تخصص، پیتر برگر یک جامعهشناس است یا یک متأله؟ در جامعهشناسی آیا جامعهشناس دین است یا جامعهشناس معرفت؟ در پاسخ به این پرسش، به طور کوتاه میتوان گفت که ورود و علایق برگر به الهیات و مباحثی که در این زمینه دارد و نیز عدم اعتماد وی به متألهین و انتقادهایی که از آنها میکرد، این شائبه را ایجاد میکند که وی در مقام یک متأله عمل میکرده است. کتابهای «بینش متزلزل»، «همهمه مجموعههای رسمی»، «شایعه فرشتگان» و «ضرورت بدعتآمیز» سرشار از مباحث الهیاتی است. در میان دانشمندان کسی را نمیتوان سراغ گرفت که برگر را از نظر دیسیپلین در زمره متألهین قرار داده باشد. از سوی دیگر، دانشگاه بوستون، سمت برگر را استاد جامعهشناسی و الهیات اعلام کرده است که در دانشکده هنر و علوم دانشگاه بوستون تدریس میکند. برگر خود را یک جامعهشناس میداند
جامعهشناسی حرفه من است و هیچ اعتبارنامهای بهعنوان یک متأله ندارم، اما این امر مانع نمیشود که من به مسائلی بپردازم که فراتر از چارچوب جامعهشناسی قرار دارند ; من دو کلاه پوشیدهام؛ یکی در جایگاه جامعهشناس و دیگری در جایگاه کسی که علایق خامی به الهیات دارد4
عمده آثار و اندیشههای برگر در حوزه جامعهشناسی است. کتاب «دعوت به جامعهشناسی» (1963) وی، چهل و یک بار تجدید چاپ و به شانزده زبان دنیا ترجمه شده است. او خود نیز همواره از خویشتن بهعنوان یک جامعهشناس یاد کرده است. اما آیا برگر یک جامعهشناس دین است یا باید وی را در زمره جامعهشناسان معرفت قرار داد؟ از آنجایی که برگر پدیده دین را نیز بهعنوان نوعی معرفت مورد بررسی قرار میدهد، میتوان گفت: «برگر یک جامعهشناس معرفت است». مهمترین اثر برگر، ساخت اجتماعی واقعیت، در حوزه جامعهشناسی معرفت قرار دارد و یکی از مهمترین منابع این رشته به شمار میآید. جامعهشناسی معرفت برگر بهشدت بر همه مطالعات وی سایه افکنده است. در مطالعات او، دین نیز بهعنوان نوعی معرفت بشری، همواره در قالب جامعهشناسی معرفت مطالعه شده است
اندیشههای موثر
پیتر برگر هم به اعتراف خود و هم به استناد آنچه از لابلای آثار و اندیشههای وی استفاده میشود، از اندیشهها و شخصیتهای بسیاری تأثیر پذیرفته است. در بحث «ازخودبیگانگی انسان» و نیز «فرایند دیالکتیک» از کارل مارکس تاثیر پذیرفته است. تلقی واقعیتهای اجتماعی به منزله اشیاء را مدیون امیل دورکیم است: «دورکیم به ما میگوید: نخستین و بنیادیترین قاعده این است که حقایق اجتماعی را بهمنزله اشیا تلقی کنیم»
اهمیت دادن به آگاهی و معانی ذهنی را از ماکس وبر یادگرفته است: «هم برای جامعهشناسی در مفهوم کنونی و هم برای تاریخ، موضوع شناخت، همان مجموعه معانی ذهنی عمل است.»6 اما همانطور که برگر اذعان میکند، تأثیرپذیری او از ماکس وبر بسیار گستردهتر از دیگران است: «من در سنت جامعهشناختیای تربیت یافتهام که ماکس وبر آن را شکل داد.»7 پیتر برگر در به کارگیری روش پدیدارشناسی در خصوص دین، بهواسطه کارل بارث بهشدت تحت تأثیر فردریک شلایر ماخر، متکلم مشهور آلمانی و پروتستانمشرب، قرار گرفته است و بارها از او تمجید میکند. در حقیقت، رهیافت استقرایی به دین را، که در جای خود شرح داده خواهد شد، از شلایر ماخر گرفته است؛ یعنی گوهر دین، تجربه است. برگر میگوید: اساس دین نه شناخت نظری و نه فعالیت عملی، همچون کنشهای اخلاقی، بلکه نوع خاصی از تجربه است. من خودم را یک مسیحی میدانم؛ منتها در خطی حرکت میکنم که شلایر ماخر آن را ترسیم کرد؛ یعنی الهیات لیبرال پروتستان. من از اوایل دهه 1960 خود را در این مسیر یافتهام
برگر در مهمترین اثر خود، که با همکاری توماس لاکمن نوشته است، میگوید
ما بصیرت بنیادین خود را در مورد ضرورت تعریف مجدد [جامعهشناسی معرفت] مدیون آلفرد شوتس هستیم. شوتس هم در جایگاه فیلسوف و هم در جایگاه جامعهشناس، در سرتاسر آثار خویش توجه خود را به ساختار دنیای متعارف زندگی روزمره معطوف میکند؛ هرچند خود او در زمینه جامعهشناسی شناخت، کاری نکرده است
اصولی بنیادین روششناسی برگر
پدیدارشناسی
همه توان برگر به توضیح بنیادهای شناسایی زندگانی روزمره صرف میشود. روشی که برگر برای توضیح بنیادهای شناسایی در زندگانی روزمره مناسب میداند، عبارت است از: روش تحلیل پدیدارشناختی. پدیدارشناس به یک اعتبار، واجد موضع و منظری «بیرونی» است؛ زیرا هیچ تمایلی برای بررسی صدق و کذب گزارههای دینی، و هیچ قصدی برای داوری و رجحانگذاری یک دین بر دیگری در سر ندارد. درعینحال، به دلیل تلاش برای دستیابی به یک معرفت «همدلانه» و ارائه توصیفی «بیطرفانه» از این پدیده، به میزان زیادی به نگاه «درونی» نزدیک میشود
آگاهی، زبان و میان ذهنیت
از نظر برگر، آگاهی نه فقط ضمیر یا وجدان ما، بلکه ماهیت و سرشت آگاهی ما از خود و از جهان زندگی و روابط میان وجدانها را شامل میشود
آگاهی، رشتهای از معانی است که فرد در آنها با دیگران سهیم است و یک «زیستجهان اجتماعی» را میسازد. این آگاهی که نسبتی با اندیشههای فلسفی، نظریهها و ساختهای عالمانه معنایی ندارد و در واقع نوعی آگاهی پیشانظری است، به فرد مجال میدهد راه خود را در زندگی روزمره از میان رویدادهای معمولی دنبال کند
آگاهی همیشه ارادی است. ما هرگز نمیتوانیم برای آگاهی بهخودیخود، یک بنیاد جوهری فرضی قائل شویم، بلکه فقط آگاهی به این چیز یا آن چیز را میشناسیم. در میان واقعیتهای بیشمار، واقعیت «زندگانی روزمره» بهصورت واقعیت «تمامعیار» جلوهگر میشود. واقعیت زندگی روزمره «واقعیت اعلا» به شمار می رود؛ یعنی همه چیز درنهایت باید به این آگاهی ختم شود
بهعلاوه، واقعیت زندگانی روزمره بهصورت دنیایی مشترک در ذهن، یعنی دنیایی که فرد با دیگران در آن شریک است، در برابرش خودنمایی میکند. فرد میداند که نگرش طبیعی او به این جهان با نگرش طبیعی دیگران مطابقت دارد. بنابراین ،آنها درباره واقعیت جهان از فهم مشترکی برخوردارند و ارتباط ذهنی، آنها را در مسائل گوناگون به دید مشترکی میرساند. هرکس خود را با سایر نظرات و برداشتها هماهنگ و همسو میکند
برگر با الهام از پدیدارشناسی به این دیدگاه میرسد که زندگانی روزمره، بیش از هر چیز دیگر، زندگیای است که انسانها به کمک و از طریق «زبان» با همنوعانشان در آن شرکت میکنند؛ درک زبان برای درک واقعیت زندگی روزمره ضروری است. معانی ذهنی آدمی قابلیت عینی شدن را دارد و میتواند از حد و مرز موقعیتِ چهره به چهره فراتر رود. همین وظیفه مهم را زبان انجام میدهد. به تعبیر برگر، اهمیت زبان به این است که میتواند از «اینجا» و «اکنون» فاصله بگیرد
در پرانتز گذاشتن(اپوخه)
کلمات کلیدی :